جدول جو
جدول جو

معنی بایندانی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بایندانی کردن
(مُ عانْ نَ)
پایندانی کردن. تکفل. متکفل شدن. حماله. (تاج المصادر بیهقی) ، بازاری شدن. در بازار پخش شدن، کنایه از فاش شدن. رسوا شدن. (آنندراج) :
خواهی خبر از خانه ببازار نیفتد
از بیخبران بگذر و در خانه ما باش.
مولانا لسانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از با یندانی کردن
تصویر با یندانی کردن
متکلف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
للأرشفة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
Archive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
архивировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
संग्रह करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
محفوظ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
আর্কাইভ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
kuhifadhi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
arşivlemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
아카이브하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
アーカイブする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
לארכיב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
จัดเก็บ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
mengarsipkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
archivieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
archiviare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
archiwizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
архівувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بایگانی کردن
تصویر بایگانی کردن
archiveren
دیکشنری فارسی به هلندی